آبان که می شود پاییز کمی خودش را این پهلو و آن پهلو می کند برگهای بیشتری
زمین را رنگ می کنند پچ پچ های باد شدت می گیرند و سردی حرف هایش ما را کم کم
سمت چمدان های چارخانه گوشه ی کمد می کشاند تا اولین لباس بافتنی را بیرون بکشیم
ابرها را به هم نزدیک تر می شوند انارها سرخ تر می شوند شبها زودتر از راه میرسند
اینها را می دانم چرخه طبیعت است تو کجایی ......
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,
|